جدول جو
جدول جو

معنی عنان زنان - جستجوی لغت در جدول جو

عنان زنان(عِ زَ)
بشتاب. بتعجیل. (فرهنگ فارسی معین).
- عنان زنان رفتن، به شتاب و تعجیل رفتن. (ناظم الاطباء). تیز رفتن. (آنندراج). تعجیل و شتاب رفتن. (برهان قاطع). شتاب رفتن سوار. (از غیاث اللغات) :
غازی مصطفی رکاب آنکه عنان زنان رود
با قدم براق او فرق سپهر چنبری.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
عنان زنان
بشتاب به تعجیل. یا عنان زدن رفتن، به شتاب رفتن
تصویری از عنان زنان
تصویر عنان زنان
فرهنگ لغت هوشیار
عنان زنان((~. زَ))
شتابان
تصویری از عنان زنان
تصویر عنان زنان
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شُ دَ)
جلو گرفتن. (آنندراج). لگام زدن. دهانه زدن، کنایه از به اطاعت درآوردن. رام و مطیع ساختن:
نفس شمرده زدن سیل را عنان زدن است
خوش آنکه راه به این چشمۀبقا دارد.
صائب (از آنندراج).
، همعنان رفتن. برابری کردن:
...با براق چگونه عنان زند خر لنگ.
رفیع الدین لنبانی
لغت نامه دهخدا
(زَ)
در حال نای زدن:
فاختگان همبر بنشاستند
نای زنان بر سر شاخ چنار.
منوچهری
لغت نامه دهخدا
(بَخْ یَ / یِ)
که عنان زند. که لگام و دهانه زند، که رام و مطیع کند. که به اطاعت درآورد. که تسلیم کند:
کرشمه کردنی بر دل عنان زن
خمارآلوده چشمی کاروان زن.
نظامی
لغت نامه دهخدا
درحال نای زدن: فاختگان همبربنشاستند نای زنان برسرشاخ چنار. (منوچهری لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عنان زنان رفتن
تصویر عنان زنان رفتن
تیز رفتن
فرهنگ لغت هوشیار